یادداشت: مأمورین حراست و انتظامات آنها را گرفته و داخل اتاق امور اداری حبس کردند و اینگونه جواب میدادند که شما از قاتل هم بدتر هستید و اگر بیش از این ادامه بدهید با یک گلوله شما را میکشیم...
ماجراهای تعجب بر انگیز دانشگاه آزاد شیراز از زبان دانشجویان:
در روز یکشنبه مورخ 29/8/84 دو تن ازدانشجویان رشته علومسیاسی آقایان(م - الف)و(ه ـ ر) بر حسب وظیفه شرعی و قانونی که به دوش خود احساس میکردند اقدام به نوشتن،تکثیر و انتشار بیانیه کاملاً صنفی به جهت روشن شدن افکار عمومی دانشجویان کردند(اطلاعیه زرد رنگ آنها همراه این نامه فرستاده شده است).غروب همان روز مأمورین حراست و انتظامات دانشکده علوم انسانی آنها را گرفته و داخل اتاق امور اداری حبس کردند و در مقابل درخواستهای مشروع آنها اینگونه جواب میدادند که شما از قاتل هم بدتر هستید و اگر بیش از این ادامه بدهید با یک گلوله شما را میکشیم و بعد از سه ساعت مسئول کل حراست آمده و جریان را صورت جلسه کرده و با گرفتن کارت دانشجویی از آنها میخواهد فردا صبح به حراست دانشگاه واقع در خیابان قاآنی کهنه بیایند.این دو هم طبق قرار دوشنبه صبح به حراست مراجعه میکنند. درحراست هم از آنها خواسته میشود تا کسانی را که در این جریان نقش دارند را معرفی کنند و در غیر این صورت آنها را با توطئههای اخیر برضد نظام ربط خواهند داد و برایشان پروندهسازی میکنند. ولی آنها خطمشی خود را تنها فکر و عدالت حضرت علی (ع) معرفی کرده و مسئولیت تمام کارها را بر عهده میگیرند.مأمورین حراست هم وقتی میبینند نمیتوانند از آنها حرف بکشند به اداره اطلاعات نیروی انتضامی تماس میگیرند و پس از دقایقی دو مأمور نیروی انتظامی با لباس شخصی آنها را به کلانتری 15 قصرالدشت و ستادخبری میبرد. رئیس کلانتری هم به خاطر دانشجو بودن و حفظ قداست دستور به خوشرفتاری با آنها میدهد و آنجا هم دوباره مورد بازجویی قرار میگیرند و سپس آنها را با دستبند و پروندهای که نامه شکایت دانشگاه هم روی آن بود به دادگستری شیراز واقع در میدان شهرداری برده و به مدت 45 دقیقه آنها را زیرباران و در میان معتادین و اراذل و اوباش رها میکنند تا نوبت دادگاه فرا رسید و آبروی آنها را جلوی کسانی که نباید بردند از جمله یکی از اعضای شورای محل و.....در دادگاه هم قاضی پس از خواندن متن شکایت و اعلامیه رأی به آزادی بیقید و شرط آنها داده و میگوید که خواسته آنها کاملاً صنفی بوده و شما حق گرفتن و دستبند زدن به آنها را نداشتید.بعد از این حکم هم این دو به خاطر بیحرمتی مسئولین و حراست دانشگاه شکایت و اعاده حیثیت میکنند.در روز چهارشنبه هم از طریق مسئول دفتر فرهنگ دانشگاه آقای(خ)میفهمند که وقتی تیر دانشگاه بواسطه شکایت از آنها به سنگخورده مقامات ارشد دانشگاه تصمیم به کشاندن آنها به کمیته انضباطی و اخراج صددرصد آنها گرفته است،حتی برای رسیدن به اهداف شوم خود مادر یکی از آن دو را با ذکر این جمله که پسرت در دانشگاه اغتشاش کرده و به یک عضو سیاسی تبدیل شده با چشمان پر از اشک به دانشگاه کشیدند و یا همین حرفها را به پدر دیگری زدند و آن پدر هم از پشت تلفن پسر خود را به خاطر پیوستن به گروه منافقین نفرین کرده است.با مطرح شدن این تصمیم بین همه،دانشجویان برای دفاع از حق خود و دوستانشان تصمیم به تحصن در دانشگاه میگیرند.مسئولین دانشگاه هم که اوضاع را وخیم میدیدند در روز پنج شنبه تصمیم به گرفتن جلسه با چند نفر از دانشجویان میگیرند تا آنها را از اطلاعرسانی،شکایت و تحصن خود جوش دانشجویی منصرف کنند ولی نتوانستند آنها را از هدف خود منحرف کنند امّا مقرر میشود در روز تجمّع ریاست دانشگاه، در حدّ توان با یک مدیریت کنترل شده به سؤالات دانشجویان خود پاسخ دهند.صبح شنبه مورخ (5/9/84) تحصن دانشجویان آغاز شد و آنها با سردادن شعارهای دانشجو میمیرد ذلّت نمی پذیرد و ریاست دانشگاه پاسخگو پاسخگو،محترمانه از ریاست دانشگاه آقای دکتر اسدی خواستار جوابگویی به سؤالات خود شدند ولی در مقابل رئیس دانشگاه همانند همیشه از دانشجویانش گریزان بود.همچنین حراست دانشگاه از ورود خبرگزاری فارس و ایرنا که برای تهیه گزارش آمده بودند جلوگیری کردند و آنها پشت در با چندتن از دانشجویان مصاحبه کرده و رفتند.ساعت 12 دو نفر به نمایندگی از همه به دفتر رئیس دانشگاه رفتند و ایشان را برای جوابگویی به سؤالات دعوت کردند.در این جلسه جناب دکتر اسدی اصلاً زیر بار نرفته و قبول نکردند در داخل حیاط جوابگوی دانشجویان خود باشند چون به آنها اطمینان نداشتند.نکته جالبی که یکی از دانشجویان به آن اشاره میکرد این بود که تا قبل از این افشاگری در اتاق دکتر اسدی و سائل لوکس و گران قیمتی بود اما در این روز هیچکدام از اینها داخل اتاق نبود و آنها را مخفیانه از دانشگاه خارج کردند.دانشجویان هم وقتی مشاهده کردند درخواست منطقی آنها را ردشده همگی با هم به طبقه ششم رفته و پشت در اتاق خواستار بیرون آمدن رئیسی شدند که نیمی از آنها هنوز موفق به زیارتش نشده بودند.بعد از حدود نیمساعت با فشار شعارها و درخواستهای مکرر نمایندگان دانشجویان، دکتر اسدی حاضر شدند در همان جلوی درب اتاق خود به سؤالات دانشجویان معترض پاسخ دهند.در ابتدای صحبت ایشان از کارهایی که یک رئیس دانشگاه وظیفهشناس باید انجام دهد سخن گفته و بر دانشجویان منت گذاشتند.پس از آن سؤالات و دردودلهای دانشجویان آغاز شد اما دکتر اسدی از جوابدادن به این سؤالات طفره رفته و کارهای اشتباه خود را توجیه میکرد و منتظر یک بهانه میگشت تا جلسه را ترک کند و بالاخره هم به هدف خود رسید و به حالت قهر جلسه را ترک کرد در حالیکه به نمایندگان دانشجویان قول داده بود تا ساعت 8 شب جوابگوی سؤالات باشد ولی باز همانند تمام دوران ریاستشان منکر حرفهای خود شدند.البته ناگفته نماند که طبق گفته نمایندگان دانشجویان در جلسه با رئیس دانشگاه،دکتر اسدی به صراحت عنوان کردند اگر دانشجویان کار اشتباهی انجام داده یا به داخل دفتر بنده وارد شوند بیدرنگ با تأمین امنیت استان تماس خواهم گرفت اما دانشجویان هوشیار و فهیم با اطلاع از این جریان کوچکترین اشتباهی را مرتکب نشدند و بعد از ساعتی آنجا را ترک کردند(هر چند که کلانتری 12 زند با الگانس خود وارد دانشگاه شد).در این روز دوتن از دانشجویان به علت پایین آمدن فشارشان روانه بیمارستان شدند. جناب دکتر اسدی به یکی از دانشجویان دستگیرشده همیشه میگفت افرادی همانند تو در هر نهادی که قرار بگیرند سریع اخراج میشوند چون حقطلبند.
پس از آن ماجرا به گوش نماینده رهبری آیت الله حائری رسید و دانشجویان با ایشان جلسه ای گرفتند که با توجه به رهنمودهای ایشان تصمیم به پیگیری مسائل درجوی آرامتر گرفتند .
ماجرا قرار بود همین جا تمام شود که بچه ها با حکم اخراج خود روبرو شدندکه با پیگیری ها مشخص شدکه مثلا مسئولین اشتباه کردند و فقط قفل حراست روی پرونده ها خورد که با مراجعه به حراست گفتند باید اول ترم بعد بیایید.
خفقان که شاخ و دم ندارد.....
این اتفاقات توی این مملکت اصلا تازگی نداره . شما که باز دوباره آپ کردی بدون اینکه پینگ بکنی !! آخه ما از کجا بفهمیم وبلاگت به روز شده . توی لیست دوستان هم که رفتی ته لیست !!
نوبهار است ، در آن کوش که خوشدل باشی . سال نو مبارک .