به جرات می توان گفت ایرانی ها بهشت را بیش از دیگران درک می کنند؛ بهشت مفهومی آشنا در فرهنگ ایرانی - اسلامی است...
یوس پورتر Yves Porter نویسنده کتاب کاخ ها و باغ های ایران Palaces and Gardens of Persia چه زیبا اندیشه پنهان در باغ ایرانی را تفسیر می کند؛ باغ و کوشک میانی آن هر دو در جست وجوی مفهومی عمیق از تعالی هستند، مفهومی غنی از تکامل روح انسانی، مفهومی شگرف از پردیس پارسی! ... و البته چه روشن و شفاف این نوع نگاه با فکر ایرانی درک می شود شاید بیشتر از هر ملت دیگری به جرات می توان گفت ایرانی ها بهشت را بیش از دیگران درک می کنند؛ بهشت مفهومی آشنا در فرهنگ ایران- اسلا می است.... نهر هایی که از زیر پای انسان ها روان است، درختانی که سایه های ابدی دارند، میوه هایی که رنگ و بویشان دلبری می کند و کوشک ها و شاهنشین هایی که خبر از آسودگی مدام می دهند، لعاب ها ونقش هایی که چشم را می نوازند و هندسه های بی عیب و نقص به نشانه کمال عقلانیت صانع یکتا، اینها همه نشانه هایی از تصویری زمینی از بهشت موعود آسمانی هستند، نشانه هایی که تداعی آرزو های مملو از ایمان و معنویت و جاودانگی است : و کسانی که ایمان آوردند و کار هایی شایسته کردند، بزودی آنها را در باغ هایی از بهشت وارد می کنیم که نهرها از زیر درختانش جاری است، همیشه در آن خواهند ماند، ... و آنان را در سایه های گسترده و فرح بخش جای می دهیم آیه 58 سوره نسا.
باغ ایرانی جای امن و آرام و جایی است برای تامل و تحقیق، جایی که روح آدمی تازه و منظره ای تازه بر او مکشوف می شود؛ ویژگی و شاخصه باغ ایرانی، فضایی به غایت هندسی ، منظم و از پیش طراحی شده است. این شالوده هندسی در انتزاع مفاهیم ، مبانی و عناصر شکل دهنده باغ و نحوه ترکیب این عناصر و اجزا که در نهایت به ارایه شکل کلی آن می انجامد نقش دارد.
هندسه، فصل مشترک انسان و طبیعت
هندسه اساس هنر و معماری ایرانی است؛ نگرش انتزاعی ایرانیان علی الخصوص بعد از اسلام به اندیشه ، هنر و محیط انسانی پایه و اساس فهم مردم ایرانی از جهان و چهارسویی که برای آن قایل اند. این نگرش هندسی گستر ه ای از معماری ایرانی از زیبایی و زیبایی شناسی تا ساختارها و شالوده ها را شامل می شود. تاثیر ساختاری هندسه از معماری ایرانی خود پهنه وسیعی از تعریف و شکل گیری فضایی و تا مسایل نیایشی و استاتیکی را تحت تاثیر قرار می دهد. این تاثیرگذاری در باغ ایرانی که در پیوند فضا های بسته و باز شکل می گیرد در تمامی عرصه ها به چشم می خوردو ما در باغ گذشته از شکل گیری هندسی فضاها شاهد آنیم که فضا های باز و عرصه های طبیعی نیز به نظم درآمده و با هندسه قوام می گیرند.
ساختار های هندسی در باغ به ابعاد و تناسبات کلی ، حصارها ، محور های اصلی و فرعی ، ردیف درختکاری ، جوی های آب و نحوه حضور و عبور آب و به طور کلی به هندسه مسلط در باغ می پردازد. این ساختارها در عین حال حامل شالوده ها و بنیان های شکل بخشی مجموعه از ایده ها و مفاهیم اولیه تا به شکل نهایی باغ است و به همان اندازه که اصول هندسی در معماری ایرانی واجد اهمیت هستند در شکل بخشی به مفهوم باغ ایرانی نیز نقش دارند.
شهر و باغ، عناصری در هم آمیخته
حضور باغ در شهر ایرانی پیوسته و دارای ابعادی گسترده و وابسته به محیط ، اقلیم و فرهنگ شکلی باز و بسته را داشته است. مقیاس باغ ایرانی از حیاط کوچک ترین خانه ها تا مقیاس شهر- پایتخت هایی چون اصفهان عهد صفوی جلوه می نماید ، از این رو جایگاه باغ در شهر ایرانی از اهمیت خاصی برخوردار است.
شکل گیری شهر های تاریخی ایران و رشد و توسعه آنها ، با توجه ژرف به بحث باغ و باغ سازی چه در رابطه ساختاری میان باغ و شهر و چه در استفاده از باغ و عناصر مهم باغ سازی در پیکره شهر صورت پذیرفته است. در این راستا نه تنها باغ ها از موقعیت شهری تاثیر پذیرفته اند بلکه شهر و مجموعه های شهری نیز تحت تاثیر باغ یا مجموعه باغ ها قرارگرفته و حتی گاه استخوانبندی محور های اصلی شهر را شکل بخشیده اند.
معماری و شهرسازی ایران جولانگاه حضور باغ به سبک و سیاق خاص خود است و پدیدآورنده الگو های بی نظیر پیوند، درهم تنیدگی و یگانگی باغ، معماری و شهر است. پیوندی که تاثیرات ساختاری و شکلی را از یک سو، جنبه های معنوی، مفهومی و روانی را از سوی دیگر، و همچنین نیاز های زیست محیطی و حیاتی مردمان و زیستگاه آنان را پدید می آورد. شناسایی تجارب طرح ریزی شهر ایرانی در ارتباط با نحوه بهره گیری از باغ در ساختار شهر و فضا های شهری می تواند نقش ارزند های را برای بازسازی، مرمت و توسعه این شهرها ایفا کند.
باغ و فرهنگ و آرمان های ایرانی
باغ ایرانی خود مفهومی نقش بسته بر سرزمین و برآمده از فرهنگ و شکل گرفته در آداب و رسوم مردمان است؛ اگر معماری ایرانی عصاره و تبلور اندیشه ایرانی در مواجهه با فضای زیست انسانی است و اگر شهر های تاریخی ما همواره رنگ خاک و طعم آب جاری در سرزمین مان را با خود دارند، پس باغ هایمان نیز گذشته از اندیشه های شکل گیری شان، دورنمایی از آرمان های انسان ایرانی اند؛ چه به آنگاه که با حفظ تقدیس، آب را چنان در باغ می گرداندند تا باغشان نیز نماد فکر و اندیشه و عناصر هستی بخششان شود و چه به زمانی که بیش از همیشه باغ را تمثیلی از بهشت برین می دانستند و تمنای جاودانگی را در باغ تصویر می کردند.
این صنع برآمده از فرهنگ، چون هر پدیده دیگری که در چارچوب های فرهنگی شکل می گیرد، جلوه های خود را در وجوه گوناگون فرهنگ و هنر سرزمینش بر جای می گذارد؛ چه در شعر و ادب، چه در نگارگری پارسی و چه در صنایع دستی بالاخص در نقش های زیبای فرش های ایرانی. باغ ایرانی در معنای کامل کلمه مفهومی میان گستر های و فرهنگ ساز بوده و هست.
در معماری ایرانی یافتن نشانی از باغ چندان دشوار نیست که گذشته از آنکه باغ خود یک فضای به غایت معمارانه است و نیز جدای از آنکه حضور، صورت های گوناگونش را، از حیاط خانه ها تا شالوده های عظیم شهری، به سهولت می توان درک کرد، نقشش را در هنر های وابسته به معماری همچون کاشیکاری و تزئینات دیگر به عیان می توان دید، چنانچه در صنایع و هنر های دستی نیز این حضور، همیشگی و جاودانه بوده است .
اگر بخواهیم جلوه های باغ را در دیگر وجوه فرهنگ و هنر ایرانی نظاره و اگر تاثیر عمیق باغ را در مهمترین هنرها همچون مینیاتور دنبال کنیم که چگونه باغ در فضا سازی این نقاشی ها تاثیر عمیق خود را برجای گذاشته و چگونه نقاشان ایرانی فضای آرمانی شان را از باغ انتزاع کرده اند، باید به این نکته توجه کنیم که باغ نه صرفا به اعتبار یک فضای معمارانه که به اعتبار پشتوانه پرمعنا و مفهوم خود، اینچنین زندگی و حیات مردمان را در نوردیده
و حضور خود را جلوه هایی نغز بخشیده است.
پینوشت: تارنگار باغ ایرانی
درباره معماری ایرانی و به ویژه معماری ایرانی دوره صفویه، آن گونه که در محافل علمی موسوم است و آن گونه که اروپاییان دانش و بینش ایرانیان را به خواندن نوشتارهای خودشان در زمینه معماری تشویق میکنند، هیچ سخن پرقدری شنیده نشده است.
آنچه در تدوین فضای معماری ایرانی، شکل دادن و مجهز کردن محور اصلی آمد و شدها و توقفهاست، در دوران صفویه بار بصری بیشتری دارد. در این دوره شهرسازی ایران به استقبال قرینهسازی میرود. کاربرد این شگرد در پیشینههای معماری ایرانی نزدیکیهای زیادی دارد که با اندازههایی که در بلندا افزایش داده میشوند، معماریهای دارای کاربرد اجتماعی دوران صفویه را همانند وسیله ارتباط جمعی _ از راه بصری را متمایز میکند.
آنچه در تدوین فضای معماری ایرانی در نقش نمادین دادن به بناها دارای کاربری همگانی خلاصه میشود، به دست معمارانی که از توان چشمگیر صفویان در آبادانی و تولید فضای ساخته شده بهره میبردند رشد زیادی کرد. نقشهای برخوردار از فروتنی و دارای بار معنوی و نمادین، پیش از صفویه تنها در نقاطی خاص از بناها به چشم میآمدند.
در دوران شکوفایی صفویان، دارای وظیفهای تازه شدند تا آن جا تعمیم پیدا کردند و با شالوده کالبد بناها به گونهای ترکیب شدند. در بسیاری از بناهایی که به ویژه در اوج توانمندی صفویان ساخته شدهاند، اهمیت پوششهای تزیینی تا آن اندازه فزونی پیدا میکند که برای فهم شالوده معمارانه فضا باید از آنها عبور کرد تا فراتر از پوششهای تزئینی به شالوده ساختمان پرداخت.
آنچه در تدوین فضای معماری ایرانی در زنده بودن و نقشساز بودن معماری در پهنه شهر خلاصه میشود و نزدیک با تعلق بنا به محیط اجتماعی شهر است، در دوران صفویه به گونهای کم و بیش جدا از بافت کالبدی شهر روی به تقویت بناها در محور بلندا میکنند. تا بتوانند بیشترین راه تماس با گستره مکانی خود را هموار کنند. گسترش در ارتفاع بناهای همگانی دوران صفویه، تلاشی برای تایید و تاکید تعلق فرآوردههای معمارانه به شهروندان است. برقراری ارتباط بصری، نخستین گام برای برقرار کردن ارتباط ذهنی شخصی مردمان با بناها به شمار میآید.
زمینههای مساعدی برای معماری ایرانی وجود دارد تا به معماران اجازه دهند که خصیصههای معماری را به شکلی نو و پیجوی مفاهیمی درخور زمانی که زندگی میکنند، جلوه دهند.
درباره معماری ایرانی و به ویژه معماری ایرانی دوره صفویه، آن گونه که در محافل علمی موسوم است و آن گونه که اروپاییان دانش و بینش ایرانیان را به خواندن نوشتارهای خودشان در زمینه معماری تشویق میکنند، هیچ سخن پرقدری شنیده نشده است.
گفت و شنود درباره پدیدار شدن برخی شکلهای ویژه در معماری ایرانی دوران صفویه مستلزم شناخت تاریخ کشور و تلاشهای صفویان دهها سال پیش از به حکومت رسیدن است. به همان اندازه شناخت دگرگونیهایی که در پایتخت کشور درباره معماری و شهرسازی شکل گرفتهاند را، در چارچوب مدنی ایران زمین و به اتکا شناخت ادب و فرهنگ ایران، باید بررسی کرد. بر این پایه است که تلاشهای معماران ایرانی حمایت شده و تشویق میشوند تا از سوی حرکت ملیای که صفویان آغازگر آن بودهاند منزلت خود را در زمینه معماری و شهرسازی بازشناسند.