یکی از ملاحظات روانشناختی رنگ که در کاربرد هنری رنگ اهمیت دارد ، بررسی تأثیر متقابل رنگ ها است . جلوه یا اثر هر رنگ در جوار رنگ دیگر تغییر می کند هر رنگ نسبت به دیگری میزان تیرگی یا روشنی ذاتی اش را می نمایاند . معکوس کردن این ترتیب طبیعی ، ناسازگاری رنگی به بار می آورد.هر رنگ دارای سه صفت یا سه بُعد دیداری مستقلا ً تغییر پذیر است : فام ، درخشندگی و پرمایگی
دیوارها و پیش زمینه های روشن
رنگ های سرد ، مختصر کاهش در دمای بدن نگرنده ایجاد می کنند و رنگ های گرم باعث مختصر افزایش دمای بدن می شوند . به لحاظ بصری ، رنگ گرم پیش می آید و رنگ سرد پس می نشیند.
پنجره ها و مبلمان با زمینه رنگ و سایز متوسط
در مبلمان و پنجره هائی با سایز بزرگ شاهد ان خواهیم شد که رنگ انها با یکدیگر مخلوط خواهد شد و از لحاظ تآثیر گذاری بر محیط غالب خواهند شد ثبات از بین خواهد رفت و تلویحآ نوعی تکان بصری ایجاد خواهد نمود.با مبلمان وپنجره های متوسط و با رنگی متعادل و متوسط خواهیم توانست ترکیب بندی با ثبات داشته باشیم. هر ترکیب بندی را میتوان کارآمد دانست به شرط این که عناصر صحنه به طور موثر با بینندگان مورد نظر آن، ارتباط برقرار کند. در اغلب موارد، نکته اساسی در شناسایی عناصر کلیدی صحنه نهفته است تا با نظم مبلمان و میزان نور ، آنها را از دل سایر عناصر تصویری متفرقه، بیرون بکشید. همین اشیاء مزاحم، صحنه ها را مخدوش میکنند و همچنین،بهتر است به جای تمرکز زیاد روی جزییات خیلی خاص، تنها روی ساختار کلی صحنه تمرکز کنید. چرا که تاثیر آنها در مقابل ترکیب بندی عمومی، بسیار سطحی است.
ملحقات تیره
از این رو چشمان شما به سمت رنگ تیره تر کشیده میشوند و شما در روشی قادر خواهید بود ملحقات واثاثیه ها را نظم دهید تا هادی دید وکیفیت بصری روان باشند.
به نظر شما کدام تصویر بهتره؟؟
شماره ۱
زمینههای تکنولوژیک
مؤثر در گسترش معماری مدرن
تکنولوژی ما در معماری است، یعنی معماری از بطن تکنولوژی زائیده شده و میشود.
این نکته نه تنها در مورد معماری مدرن بلکه در معماری کلاسیک و از آن پیشتر در
نخستین بناهایی که آدمی ساخته صادق است. در واژه Architechture به معنی معماری که
اکنون در زبانهای اروپایی یا بیشتر آنها رایج است،تِخ یا تِک (tech) اصل
یونانی دارد و در واژه technology نیز موجود است و این خود مؤید این معنی است.
یکی از دلایل اصلی بریدن معماری مدرن از نئوکلاسیک قرن نوزدهم نیز ـ چنانکه
میدانیم ـ این بود که این معماری از اصل خود به دور افتاده بود؛ بدین معنی که در
نئوکلاسیک ظاهر ساختمان کلاسیک (یا رنسانس و یا باروک) ساخته میشد اما با
تکنولوژی یا تکنیک جدیدی که تازه آن زمان شناخته شده بود.
در معماری معماران مدرنِ نخستین، به ویژه در سالهای آغازین که تازه معماری مدرن
رخ مینمود این پیوند دیرین و جاودانة تکنولوژی و معماری کاملاً آشکار است.
فیالمثل در خانه دُمینو (1915)، لکوربوزیه نشان داد اساس هر معماری همان است که
سازة آن را میسازد.
پس معماری مدرن از اصل خود یعنی تکنولوژی زاده شد. اینکه بعداً دگرگونیها و
گرایشهای مختلف پیدا کرد در مراحل گسترش و رشد بود و اینکه در دهههای اخیر
تبلیغ میشود معماری مدرن از ریشة تاریخی خود برید، صحت ندارد.
برای اینکه بتوانیم تأثیر تکنولوژی را بر معماری مدرن ببینیم لازم است تجلی
معماری مدرن را در اروپا و در آن سوی دیگر آتلانتیک از یکدیگر بازشناسیم، ـ اگر
چه بین این دو پدیده شباهتهای بسیار وجود دارد و بسیاری از تحولات معماری مدرن
در آمریکا به ویژه در دهههای چهل و پنجاه قرن بیستم توسط معمارانی صورت گرفت که
اصل اروپایی داشتند ولی چنانکه اشاره کردیم بازشناسی ریشههای معماری مدرن در هر
دو قاره ما را در بحثی که آغاز کردهایم بیناتر خواهد ساخت.
در اروپا، تجلی معماری مدرن به راستی پاسخی بر کهنهپرستی قرن نوزدهم بود که فارغ
از امکانات تازه تکنولوژی و مصالح جدید ساختمانی همچنان به تقلید فرمها و مفاهیم
معماری قدیمی ادامه میداد. از همین رو در بررسی ریشههای معماری مدرن در اروپا
بیشتر صاحبنظران صاحبنام و اعتبار از ساختمانهایی چون «قصر بلورین»
نمایشگاههای جهانی، کارخانهها و انبارها و حتی پلها سخن به میان میآورند و به
تشریح و تحلیل چنین ساختمانهایی میپردازند. چرا؟ برای اینکه در چنین ساختمانهایی
نوآوریهای تکنولوژی به بارزترین صورتی به کار گرفته شده و عیان و مجسم بود. به
عبارت دیگر، تکنیکهای جدید ساختمانی چندین گام مؤثر از معماری پیش افتاده بود.
آنجه در معماری مدرن اروپایی ـ و البته در آمریکا با کیفیات خاص خود ـ تجلی کرد
نخست آزادی ساختمان از ملاحظات یا دقیقتر تحملبار ساختمان به شیوههای قدیمی
بود. جالب آنکه ممکن است متناقض به نظر رسد که این آزادی را خود مهندسان سازه
فراهم آورده بودند.
در همین زمان بود که مهندس سازه «انسان متعالی» نام یافت. برای اینکه وی [مهندس
سازه]، معمار ـ در این زمان ـ عقب افتاده را به خود آورد و کارهایش را در
ساختمانهایی که تکنولوژی به بهترین صورتی میتوانست خود را به نمایش گذارد، نشان
داد. در ساختمانهای صنعتی و در نمایشگاههای جهانی که میبایست در مدتی کوتاه و
به سرعت ساخته شوند و در پلها که ماهیتاً به نظر میرسید ساختمانهایی صرفاً
مهندسی باشند و در پیوندی نزدیک با معماری. اما همة این چنین ساختمانهایی برای
معماران سرمشق شد و دیری نپایید که معماران و معماری دیدگان خود را به تکنولوژی
جدید و امکانات تازة آن گشودند و راه به نوعی معماری بردند که ما امروز آن را به
نام معماری «مدرن» میشناسیم.
در قاره جدید نیز معماری مدرن به همان نتیجهای رسید که در اروپا در حال تکوین
بود، اما از راهی از برخی نظرها متفاوت با آنچه در اروپا میگذشت. در این قاره
معماری نئوکلاسیک به اندازهای که در اروپا ریشه دوانیده، نبود که معماری مدرن را
پاسخی بر آن فرض کنیم. اگر چه هنوز هم آمریکائیان عامی، دلباختة معماری
نئوکلاسیکاند و در مراحلی حتی معماران آمریکایی خود را یافتند و در مقابل
اروپاییان دچار عقده حقارت شدند.
معماری مدرن در آمریکا مستقیماً در پاسخ به معماری نئوکلاسیک ریشهدار اروپایی
نشأت نگرفت بلکه موقعیت و شرایط خاص این قاره از انگیزههای مهم آن بود. در صدر
این شرایط که بر معماری این کشور تأثیر گذاشت فراوانی منابع و ثروت و کمبود
استادکار ماهر قرار داشت که بتواند معماریها و اجزای پیچیده معماریهای قدیمی
اروپایی را شبیهسازی یا تقلید کند. از همین رو از همان آغاز نوعی سادگی در
معماری آمریکایی بروز کرد که بعداً راه به کارهای با اهمیت معماری مدرن برد. اما
ـ خاصه برای بحث ما ـ جالب آن که در پس این سادگی، تکنولوژی منبعث از شرایط این
کشور نقش اساسی بازی کرد.
تکنولوژی نه تنها روشهای ساختن را در موارد متعدد تسهیل کرده و آن را امکانپذیر
ساخته، بلکه در عرصههای جنبی نیز راههایی گشوده و میگشاید که نویدهای بسیار
برای آیندة معماری به همراه دارد. استفاده از کامپیوتر در معماری، هم اکنون مفهوم
فرا دو بعدی شهر را در اذهان بیشمار پدید آورده است و اطمینان دارم در آیندهای
نزدیک انقلابی در مفاهیم معماری پدید خواهد آورد. تصاویر معروف به انیمیشن که
قادر است فضاهای هر پروژه معماری را قبل از تحقق تا میزانی قابل قبول و نزدیک به
واقعیت نشان دهد، سرمنشأ یکی از این نویدهاست. اکنون استفاده از این شیوه به علت
هزینه نسبتاً سنگین آن چندان مرسوم نیست اما میتوان روزی را تصور کرد که هر
دانشجوی معماری با استفاده از چنین تصاویری فضاهای معماری خود را به چشم ببیند و
طرحش بر اساس این فضاهای مجسم باشد.
در چنین روزی چه جایی برای «بسازوبفروشها» و دلالان و واسطهها و ساختمانهای
مقوایی بیاصل و نسب و پوشالی پرزرق و برق باقی خواهد ماند؟